روابط ميان فردي در سبک زندگي رضوي (ع)
1) سلام (آداب)
در متون ديني، آدابي براي سلام دادن وجود دارد. آداب از ادب است و در اينجا بدين معناست که سلام کردن بايد همراه با ادب باشد. به عبارت ديگر اداي سلام ويژگيهايي دارد و اين ويژگي ها، آدابي براي اين وظيفهي ديني است.يک) عدم تبعيض
امام رضا (عليه السلام) فرمود:کار نيک را با همگان روابدار، چه اهل آن باشند و چه اهل آن نباشند. زيرا اگر اهل آن نباشند تو اهل آن هستي. (1)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
هر کس مسلمان فقيري را ملاقات کند و برخلاف روشي که به انسانهاي ثروتمند سلام ميکند، به او سلام کند؛ در روز قيامت، خداوند را در حالي ملاقات ميکند که نسبت به او غضبناک و خشمگين است. (2)
دو) به کودکان
امام رضا (عليه السلام) به نقل از پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود:پنج خصلت است که آنها را تا هنگام مردن ترک نکنم... و سلام کردن بر کودکان. (3)
2) دست دادن
امام رضا (عليه السلام) فرمودند:بي شک اگر مردم به جاذبهها و زيباييهاي سخنان ما آگاهي پيدا کنند، حتماً از ما پيروي خواهند کرد. (4)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
هرگاه مؤمني به قصد زيارت برادر مؤمنش و با توجه به اينکه مؤمنان بر يکديگر حقّ دارند، از خانهاش خارج شود، خداوند در مقابل هرگامي که برمي دارد، يک حسنه برايش نوشته، يک گناه از گناهانش محو کرده و يک درجه بر درجههايش ميافزايد. هنگامي که به در خانهي آن شخص ميرسد و در را ميکوبد [و زنگ خانه را به صدا درمي آورد] درهاي آسمان برايش باز ميشود. زماني که در باز ميشود، همديگر را ملاقات کرده و با هم مصافحه و معانقه ميکنند، خداوند به آنها نگاه رحمت کرده و به [خاطر کار آنها] به فرشتگان مباهات و افتخار ميکند. سپس به آنها ميفرمايد: به اين دو بندهام نگاه کنيد که به خاطر رضاي من به همديگر علاقه دارند و به زيارت هم ميروند. بر من لازم است که پس از اين، آنها را به آتش جهنم عذاب نکنم. (5)
3) بوسيدن؛ روا يا ناروا؟
روزي شخصي از ماوراء النهر (بلخ) خدمت امام رضا (عليه السلام) مشرف شد امام سر او را بوسيدند. سپس آن مرد نام خدا را بر زبان جاري کرد و سؤالهايي پرسيد. (6)روزي امام رضا (عليه السلام) مشاهده فرمودند فردي دست ديگري را بوسيد. اين امر گويا بر امام سنگين آمد و اين گونه فرمودند:
هيچ فردي نبايد دست ديگري را ببوسد، زيرا دست بوسي به منزلهي نمازگزاردن براي اوست. (7)
4) مهارتهاي گفتاري
يک) کلام يا سکوت؟
محمدبن عبيده اظهار ميدارد که روزي به محضر حضرت رضا (عليه السلام) وارد شديم آن حضرت به دنبال صالح بن سعيد فرستاد. آنگاه که ما در محضر ايشان آماده شديم، امام ما را موعظه کرده و فرمودند:ميان قوم بني اسرائيل عابدي بود، وي عابد نگشت مگر آنکه 10 سال سکوت کرد. آنگاه که وي سکوتي 10 ساله کرد، عابد شد. (8)
روزي مردي از شهر قم نزد امام رضا (عليه السلام) رفت و از ايشان درخواست موعظه کرد. آن امام همام (عليه السلام) اظهار داشتند:
تقوي الهي پيشه کنيد و بر شماست که سکوت و صبر و بردباري داشته باشيد. پس در حقيقت تا انسان بردبار نباشد، عابد نميشود. (9)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
چقدر زيباست سکوتي که از جهت ناتواني و خستگي نباشد و پرحرفي، لغزشهايي را در پي دارد. (10)
فردي به نام عبدالله بن محمد از حضرت رضا (عليه السلام) دربارهي ظهار سؤال ميکند. او ميپرسد چرا طلاق ظهار کفاره دارد؟ امام در سخني به زيبايي تمام ميفرمايند:
اينکه کفاره براي طلاق ظهار وضع شده فقط به اين دليل است که آن فرد سخني به اشتباه گفته است. پس اگر حنث (نقض) هم نکند کفاره بر او واجب است. (11)
دو) چگونه بگوييم؟
الف) نيکو سخن گفتن
امام رضا (عليه السلام) فرمود:کسي که سخنش نغز، شيرين و نيکو باشد، کسي که براي اطعام ديگران سفره بگستراند و کسي که در شب نماز گزارد، در حالي که ديگران در خوابند. (12)
معمّربن خلاّد ميگويد از امام رضا (عليه السلام) پرسيدم: فدايت گردم! انسان در ميان قوم و قبيلهي خود گفتگو ميکند و با همديگر شوخي ميکنند و ميخندند. نظر شما چيست؟ امام فرمودند:
عربي باديه نشين خدمت رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) رسيد و هديهاي براي آن بزرگوار آورد. سپس گفت:اي رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم)! پول هديهها را بده! پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) خنديدند. آن حضرت هر زمان اندوهگين ميشدند ميفرمودند:اي کاش آن عرب دوباره نزد ما ميآمد. (13)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
حضرت عيسي (عليه السلام) هم ميخنديدند و هم گريه ميکردند. حضرت يحيي (عليه السلام) فقط گريه ميکردند و نميخنديدند و سيرهي حضرت عيسي (عليه السلام) بهتر بود. (14)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
شوخي کردن در غير گناهان. (15)
ب) با زبان مخاطب
اباصلت ميگويد روزي به حضرت رضا (عليه السلام) گفتم:اي فرزند رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم)! تعجب ميکنم که چگونه شما به تمام زبانها و گويشهاي مختلف آشنا هستيد به گونهاي که با هر فردي با زبان خودش سخن ميگوييد. امام در پاسخ فرمودند:من حجّت خدا بر خلق او هستم و شايسته نيست که خداوند حجّتي براي قوم و گروهي انتخاب کند در حالي که او به زبان آنان آشنا نباشد. (16)
ج) صداقت
امام رضا (عليه السلام) فرمود:راست بگوييد و از راست گويي کراهت نداشته باشيد. (17)
روزي از حضرت رضا (عليه السلام) سؤال شد آيا ممکن است مؤمن ترسو باشد؟ امام در جواب گفتند: بله. مجدداً پرسيده شده آيا ممکن است مؤمن بخيل باشد؟ ايشان در جواب گفتند: بله. سپس از امام سؤال شد آيا امکان دارد شخص با ايمان، دروغ گو باشد؟ حضرت رضا (عليه السلام) در جواب فرمودند:
نه، امکان ندارد شخص مؤمن، دروغ گو باشد. (18)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
راستگويي را پيش از سخن گفتن بياموزيد. (19)
د) پاک زباني
ابراهيم بن عباس که از ياران حضرت رضا (عليه السلام) است ميگويد: نديدم که حضرت رضا (عليه السلام) هرگز با زبان، کسي را بيازارند و نيز نديدم که آن حضرت مواليان و ياران خويش را با زشتي صدا کنند و ياد نمايند يا به آنها دشنام گويند. (20)حسين بن خالد نقل ميکند که روزي با حضرت ثامن (عليه السلام) ميرفتيم. آن حضرت دو نفر را ديدند که به يکديگر دشنام ميدهند و زبان ناسزا به يکديگر گشودهاند، حضرت ايستادند و به آنها گفتند:
اين گونه با يکديگر سخن نگوييد، زيرا خداوند انسان را مانند خودش آفريد. (21)
هـ) رعايت ادب
ابراهيم بن عباس اظهار ميدارد: هرگز حضرت رضا (عليه السلام) را نديدم که سخن گويندهاي را قطع کنند. (22)امام رضا (عليه السلام) فرمودند:
خداوند داد و فرياد را دوست ندارد. (23)
و) عدم پرسش گري نابجا
امام رضا (عليه السلام) در بياني خطاب به احمدبن محمد فرمودند:خداوند سؤال کردن از ما را لازم دانسته اما از پرسشهاي زياد نهي فرموده است. مبادا چنين کنيد. همانا کسي که از اولياي خدا زياد سؤال کند، هلاک خواهد شد. آيا اين سخن خدا را نديدهايد: يَا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لاَتَسأَلُوا عَن أَشيَاء إِن تُبدَ لَکُم تَسُؤکُم؛ (24)اي کساني که ايمان آوردهايد، از چيزهايي که اگر براي شما آشکار شود اندوهناک ميشويد مپرسيد. (25)
ز) به اندازه گفتن
امام رضا (عليه السلام) فرمود:از زياده گويي در کلام بپرهيزيد و سخني که شما را از ياد خدا غافل کند بر زبان جاري نکنيد. (26)
حضرت رضا (عليه السلام) فرمود:
زبانت را حفظ کن [در صورت حفظ زبان]، عزيز ميشوي و شيطان بر تو مسلط نشود [در غير اين صورت] ذليل ميشوي. (27)
5) خوش خلقي
يک) جايگاه
امام رضا (عليه السلام) فرمود:جبرئيل از سوي پروردگار دو جهان بر من نازل شد و گفت:اي محمد! بر تو باد به رعايت حسن خُلق که تمام خير دنيا و آخرت در آن است و آگاه باشيد که شبيه ترين شما به من خوش اخلاق ترين شماست. (28)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
مؤمن، نرم خو و خوش اخلاق است. (29)
دو) الگوهاي رفتاري
الف) رفق و مُدارا
اول) ارزشمندي
امام رضا (عليه السلام) فرمود:مؤمن، مؤمن نيست مگر اينکه در او سنّت نبي (صلي الله عليه و آله و سلم) باشد. سنّت پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) مدارا کردن با مردم است. (30)
حسين بن خالد دربارهي عقل از امام رضا (عليه السلام) سؤال کرد. امام اين گونه پاسخ دادند:
عقل يعني نرم خويي با دشمنان و مدارا با دوستان. (31)
ابوجعفر بصري نقل ميکند که روزي با يونس بن عبدالرحمان به محضر امام رضا (عليه السلام) وارد شديم. در اين لحظه مردي وارد شد و از رفتار زشت يکي از اصحاب گلايه کرد. حضرت اين گونه به وي توصيه کردند:
با آنها مدارا کن، زيرا بايد متناسب با عقل انسانها رفتار کني. (32)
دوم) آثار
امام رضا (عليه السلام) فرمود:رفق و خوش اخلاقي، سرزمينها را آباد ميسازد و روزيها را افزايش ميدهد. (33)
ب) آسان گيري
امام رضا (عليه السلام) فرمودند:مؤمن، خوش اخلاق و آسان گير است. در مقابل، کافر، بداخلاق و سخت گير. (34)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
اگر فردي به تو بدي کرد و سپس از تو عذر خواست، عذرش را بپذير و سخت نگير. (35)
ج) مهرورزي
حضرت رضا (عليه السلام) اشاره ميفرمايند که اگر در شخصي پنج چيز نباشد اميدي به وي نيست. سپس آن پنج مورد بيان ميشود که يکي از آنها عبارت است از:و بزرگي و مهرباني در خلق او. (36)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
از نزديک شدن به پادشاهان پرهيز کنيد. با دوستان متواضع و مراقب دشمنان باشيد و با عموم مردم با ملاطفت و مهرباني برخورد کنيد. (37)
شخصي به نام اسماعيل بن فضل از حضرت ثامن (عليه السلام) ميپرسد آيا ميتوان با مخالفان دشمني کرد. امام ميفرمايند: نه! و سپس ميپرسد اگر دشمني خدا را اظهار کردند تکليف چيست؟ امام ميفرمايند:
نه، مادامي که اقدامي نکرده اند با آنها مهرباني کنيد. (38)
امام رضا (عليه السلام) به محمدبن عاصم اظهار داشتند که شنيدهام با اهل کتاب نشست و برخاست داري. او گفت: بله. امام فرمود:
با مخالفان، همنشيني نکن. (39)
کشّي آورده است که بعد از رحلت امام هفتم (عليه السلام)، فردي در حالي که معتقد به امامت حضرت رضا (عليه السلام) نبود نزد ايشان رفت. وي اظهار ميدارد که در ذهنم چندين سؤال بود و ميخواستم از ايشان بپرسم. روزي به منزل ايشان وارد شدم. امام رضا (عليه السلام) بدون اينکه سؤالهايم را مطرح کنم به تمامي آنها پاسخ دادند و با من بسيار لطف و مهرباني کردند. (40)
د) تبسّم
ابراهيم بن عباس ميگويد: هرگز امام رضا (عليه السلام) را نديدم که تبسّم نداشته باشند. (41)امام رضا (عليه السلام) فرمود:
هر مسلماني که با مسلماني ديدار کند و او را شاد سازد، خداوند وي را خوشحال و مسرور خواهد ساخت. (42)
هـ) احترام گذاشتن
امام رضا (عليه السلام) فرمود:يکي از بدترين بندگان خدا کسي است که به سبب بدزباني و دشنام گويي اش، همنشيني با او ناخوشايند باشد. (43)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
کسي که مؤمني را به چيزي و گناهي سرزنش کند نميميرد تا آن که آن کار زشت را به جاي آورد. (44)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
هر کس سه چيز داشته باشد، خصال ايمان را به حد کمال به دست آورده است: کسي که بر ظلم صبر کند، کسي که براي خدا کظم غيظ کند و کسي که ببخشد و گذشت کند، از کساني خواهد بود که خداوند متعال آنها را بدون حساب داخل بهشت ميکند. (45)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
سوگند به خدا حرمت مؤمن بزرگ تر از حرمت کعبه است. (46)
و) خيرخواهي
امام رضا (عليه السلام) فرمود:براي تو آنچه را دوست دارم که براي خود نيز دوست دارم و براي تو اکراه دارم از آنچه براي خود اکراه دارم. (47)
ز) وقت گذاشتن
سليمان جعفري اظهار ميدارد که گاهي به خانهي حضرت رضا (عليه السلام) ميرفتيم و مشاهده ميکرديم منزل ايشان پر از جعميت است. هر کدام از مراجعه کنندگان سؤالي داشتند، پاسخ مناسبي دريافت ميکردند و هيچ کس بدون جواب ازآنجا خارج نميشد. (48)ابراهيم بن عباس ميگويد: حضرت رضا (عليه السلام) را هرگز نديدم که سخن کسي را قطع کنند، مگر آنکه شخص از سخن خويش فارغ شود. (49)
پينوشتها:
1. صدوق، عين اخبار الرضا (عليه السلام)، ج2، ص 68؛ حرّ عاملي، وسائل الشيعه، ج16، ص295.
2. صدوق، الأمالي، ص442؛ مجلسي، بحارالانوار، ج69، ص 38؛ حرّ عاملي، وسائل الشيعه، ج12، ص 64.
3. صدوق، عين اخبار الرضا (عليه السلام)، ج2، ص 81؛ مجلسي، بحارالانوار، ج16، ص 215.
4. مجلسي، بحارالانوار، ج2، ص30.
5. همان، ج73، ص34 و ج85، ص98.
6. کليني، الکافي، ج1، ص 88.
7. حرّاني، تحف العقول، ص 450؛ مجلسي، بحارالانوار، ج75، ص 345؛ نوري، مستدرک الوسائل، ج9، ص 72.
8. مجلسي، بحارالانوار، ج75، ص 345.
9. طبرسي، مشکاة الانوار، ص 216؛ نوري، مستدرک الوسائل، ج11، ص 288.
10. مفيد، الاختصاص، ص 232؛ مجلسي، بحارالانوار، ج68، ص 288.
11. کليني، الکافي، ج6، ص 157؛ طوسي، تهذيب الاحکام، ج8، ص 12؛ همو، الاستبصار، ج3، ص 259.
12. صدوق، عيون اخبارالرضا (عليه السلام)، ج2، ص 65؛ مجلسي، بحارالانوار، ج71، ص 383.
13. کليني، الکافي، ج2، ص 663؛ مجلسي، بحارالانوار، ج16، ص 259.
14. مجلسي، بحارالانوار، ج14، ص 249 و ج73، ص 60؛ نوري، مستدرک الوسائل، ج8، ص413.
15. صدوق، عيون اخبار الرضا (عليه السلام)، ج2، ص 27.
16. همان، ص 228.
17. حلواني، نزةالناظر و تنبيه الخاطر، ص 129؛ ديلمي، اعلام الدين، ص 307؛ مجلسي، بحارالانوار، ج75، ص 357.
18. برقي، المحاسن، ج1، ص 118؛ مجلسي، بحارالانوار، ج69، ص262.
19. کليني، الکافي، ج2، ص 104.
20. صدوق، عيون اخبار الرضا (عليه السلام)، ج2، ص 184؛ بحراني، حلية الابرار، ج4، ص 362؛ ابن شهرآشوب، مناقب، ج4، ص 360؛ ابن صبّاغ، الفصصول المهمة، ص 251؛ اربلي، کشف الغمة، ج2، ص 316.
21. طبرسي، الاحتجاج، ج2، ص 385؛ سيوطي، الدرّ المنثور، ج1، ص 272.
22. ابن صبّاغ، الفصول المهمة، ص 251؛ ابن شهر آشوب، مناقب، ج4، ص 360؛ نوري، مستدرک الوسائل، ج7، ص 185.
23. مجلسي، بحارالانوار، ج75، ص 345.
24. عياشي، تفسير عياشي، ج2، ص 261.
25. مائده/101.
26. حرّاني، تحف العقول، 442؛ مجلسي، بحارالانوار، ح75، ص 335؛ نوري، مستدرک الوسائل، ج13، ص 269.
27. ديلمي، ارشاد القلوب، ج1، ص103.
28. مجلسي، بحارالانوار، ج68، ص 387.
29. همان، ص391؛ حرّ عاملي، وسائل الشيعه، ج12، ص159.
30. صدوق، عيون اخبارالرضا (عليه السلام)، ج1، ص 256؛ کليني، الکافي، ج2، ص 241.
31. صدوق، الأمالي، ص 283؛ طبرسي، مشکاة الانوار، ص249.
32. مجلسي، بحارالانوار، ج2، ص 68؛ نوري، مستدرک الوسائل، ج12، ص215.
33. حرّاني، تحف العقول، ص 395.
34. مجلسي، بحارالانوار، ج47، ص44.
35. حرّ عاملي، وسائل الشيعه، ج8، ص553.
36. حرّاني، تحف العقول، ص446؛ مجلسي، بحارالانوار، ج75، ص339.
37. ابن مکي، الدرة الباهرة، ص 38؛ حلواني، نزهة الناظر و تنبيه الخاطر، ص 133؛ مجلسي، بحارالانوار، ج75، ص355.
38. کليني، الکافي، ج7، ص309.
39. کشّي، رجال الکشي، ص 457؛ مجلسي، بحارالانوار، ج48، ص 264.
40. کشّي، رجال الکشّي، ص 450؛ مجلسي، بحارالانوار، ج48، ص 262.
41. صدوق، عيون اخبارالرضا (عليه السلام)، ج2، ص184.
42. کليني، الکافي، ج2، ص192.
43. همان، ص325.
44. همان، ج2، ص 356.
45. مجلسي، بحارالانوار، ج68، ص 417.
46. همان، ج71، ص 232.
47. صدوق، عيون اخبار الرضا (عليه السلام)، ج2، 68؛ مجلسي، بحارالانوار، ج65، ص98.
48. ابن شهر آشوب، مناقب، ج4، ص334؛ مجلسي، بحارالانوار، ج49، ص57.
49. مجلسي، بحارالانوار،ج49، ص90.
فعالي، محمد تقي، (1394) سبک زندگي رضوي (8)، مشهد: بنياد فرهنگي هنري امام رضا (عليه السلام)، چاپ اول.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}